بسمه تعالی
مولای متقیان علی علیه السلام در بخش سوم خطبه 173 نهج البلاغه می فرمایند:
...وَ لاَ یَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر...
معنی: و این پرچم (جهاد با مسلمانان منحرف) را جز افراد بینا، با استقامت و آگاه به موارد حق بر دوش نمى کشند.
ما باید صحنه های پیش روی خود، تجهیزها، صف آرایی ها را به ببنیم و نیز ببینم دهانهای باحقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب، علیه امام و رهبری و علیه همه ی این آرمانها و علیه همه ی آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند. اینجا است که عبارت « و لاَ یَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر»، معنا پیدا می کند.
در اینجا توجه شما را به بخشی از اتفاقات جنگ صفین جلب می کنم؛
{در حوادث جنگ صفین چنین نقل شده است: «یکى از یاران عمار یاسر مى گوید: ما در جنگ صفین، همراه على(علیه السلام) تحت فرماندهى عمار بودیم. ناگاه مردى صف را شکافت و به ما رسید و گفت: عمار کدام است؟
عمار صدا زد: منم.
آن مرد گفت: سخنى دارم آشکارا بگویم یا پنهان؟
عمار گفت: اختیار با توست.
آن مرد گفت: آشکارا مى گویم. من در مبارزه با معاویه و پیروانش از ساعتى که از خانه بیرون آمدم تردیدى نداشتم و مى دانستم آن ها گمراهند و این وضع تا دیشب ادامه داشت ; ولى خوابى دیدم که مرا مردّد ساخته است. در خواب دیدم منادى ما اذان گفت و به یگانگى خدا و رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شهادت داد. منادى آن ها همین طور. نماز بر پا شد. همه مانند هم نماز خواندیم. همه یکنواخت تلاوت قرآن مى کردیم (از خواب بیدار شدم) شک و تردید مرا فرا گرفت با خود گفتم: اگر آن ها بر باطلند، پس چرا همه چیز آن ها مثل ماست؟ خدا مى داند آن شب بر من چه گذشت!
عمار گفت: موقعیت امروز ما در خدمت على(علیه السلام) همان موقعیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روز بدر و احد و حنین است و مرکز پرچم آن ها همان مرکز پرچم هاى مشرکان و احزاب است.
آیا آن لشکر و کسانى را که در آن هستند مى بینى؟ به خدا سوگند! من دوست داشتم که تمام آن هایى که همراه با معاویه براى مبارزه با ما آمده اند و از اهداف ما جدایند همگى یک انسان بودند و من آن انسان را از بین مى بردم... آیا حقیقت را براى تو روشن ساختم؟
آن مرد گفت: آرى، بر من روشن شد.
این واقعه و مانند آن نشان مى دهد که ظاهر اسلامى این گروه هاى مخالف که پوششى براى نیّات شوم آن ها بود، افراد ساده دل را فریب مى داد و امام(علیه السلام) با سخنان یاد شده به این گونه افراد هشدار مى داد}.
در حوادث فتنه گون شناخت عرصه دشوار است، شناخت قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع، ظالم و مظلوم و دشمن و دوست دشوار است، بایستی گره گشایی کرد و باید حقیقت و گرههای ذهنی را باز کرد و این امر نیازمند تفهیم می باشد، اینجا است که جایگاه افراد نخبه و طرفدار حق مشخص می شود، به عبارتی افرادی که دارای صفات بینایی دل، عقل و زیرکی هستند و حجّت و دلیل دارند می توانند در مواجهه با باطل پیروز شوند، زیرا گاهی اوقات دشمن و دوست آنچنان که باید واضح نیستند و دشمن گاهی اوقات همان حرف هایی را می زند که دوست بیان می کند و یا همان نمازی را می خواند که ما می خوانیم و ما این گونه مسائل را با مشاهده برخی از اسناد اوایل تاریخ صدر اسلام می توانیم متوجه شویم؛ اینجا است که بصیرت خودنمایی می کند و جایگاه بصیرت برای همگان جلوه گر می شود، لذا باید کوشید که بصیرت و آگاهی خود را بالا ببریم، تا بتوانیم حقیقت را درک کنیم، همانطور که در بخش نخست این یادداشت ملاحظه کردید، در جنگ صفین یکی از کارهای مهم «عمار یاسر» تبیین حقیقت بود، چون جناح مقابل(جناح معاویه) تبلیغات گوناگونی برای مشتبه کردن حقیقت بر مردم داشت و آن شخصی که از جانب علی(ع) خود را موظف کرده بود که مقابله و مقاوت کرده و در برابر این حرفو حدیث ها بایستد ایشان بود. وی در اختلافات و تردیدها با حضور خود چهره واقعی و حقیقی حق را تبیین و تشریح می کرد و شک و تردید را از سپاه حضرت علی(ع) دور می ساخت.
بنابراین نقش نخبگان و خواص در این جا کاملا مشهود است، تا آن چه را که از حقیقت دریافته اند برای مردم بیان کنند، به عبارتی قدرت تشخیص مردم در حق و باطل را ارتقاء دهند تا پرچم سیدالشهدا و نظام و آرمان های انقلاب در این مرز و بوم حفظ شود.
نکته قابل توجه در این جا، آن است که برخی حساب خود را از دیگران جدا می کنند و در مواردی که شناخت حق و باطل دشوار است(زمان فتنه) خود را کنار می کشند و در مواجه با این سؤال که چرا خود را در کنار کشیده ای پاسخ می دهند «نه این طرف و نه آن طرف»، این افراد باید بدانند که در مذهب تشییع چنین چیزی اصلا وجود نداشته و از آنان چنین سخنی پذیرفته نیست، ناگفته نماند این اتفاق برای زبیر هم در صدر اسلام اتفاق افتاد، یعنی هنگامی که در صفین در مقابل علی(ع) قرار گرفت امر برایش مشتبه شد و لذا شمشیر خود را برداشت و رفت به عبارتی خود را کنار کشید ولی وسوسه ها و حرف های پسرش او را به کشتن داد.
در ادامه باید تبیین کرد، نکتهی دیگر که باید به آن بیش از نکته قبل به آن توجه کرد این می باشد که زبیر در صفین مهمان فردی شد، او تا دید زبیر مهمانش شده است فورا او را کشت و سر او را نزد علی(ع) آورد و استنادش پیش مولای متقیان این بود که ریختن خون زبیر حلال بوده است و شمشیر زبیر را به حضرت(ع) داد، حضرت با دیدن شمشیر زبیر بیان کردند «این شمشیر چه مقدار گرد ملال از رخ پیغمبر زدود»، زیرا زبیر صیف الله بود، حضرت به مقتول زبیر فرمودند «از پیغمبر شنیدم که کشنده زبیر و خود زبیر هر دو جهنمی اند». از این اتفاق ما در خواهیم یافت که در حوادث فتنه گون ما تا جایی می توانیم جلو برویم و قدم برداریم که امام زمان ما برای ما مشخص کرده، اما این مقوله هم نباید باعث عقب نشینی و کنار کشیدن ما شود.
حال که به این امر پی بردیم، و دریافتیم که اگر به اندازه کافی نسبت به حقیقت شناخت نداریم و از بصیرت کمی برخورداریم باید به مقوله دیگری تحت عنوان دفاع از آرمان ها بیشتر توجه کنیم؛ آن چه مسلم است این می باشد که شیعیان به یک سری مسائل به عنوان آرمان و عقیده پایبندند و این اعتقادات در موارد فتنه انگیز می تواند به شناخت حق کمک کند؛ در فتنه 88 که دشمن در عاشورا به عقیده، ایمان و باورهای اعتقادی ما هجوم آورد عده ای با وجود اینکه دشمن، امام حسین(ع)، عاشورا و دین را نشانه گرفته بود خود را به کنار کشیدند و برخی دیگر به دنبال تبرئه کردن برخی از چهره های فتنه گر بودند؛ این کنار کشیدن، عذر و بهانه داشتن و تبرئه کردن فتنه گران برای هیچ انسانی که خود را شیعه و از پیروان ائمه معصومین(ع) می داند، از جانب آن ائمه معصومین پذیرفته نیست، زیرا هدف دشمن در این لحظه دیگر فرد یا شخص خاصی نیست، بلکه دشمن دین و مذهب را مورد حمله قرار داده است، لذا اینجا است که بخش عمده ای از جامعه که همان افراد هیئتی و مذهبی را تشکیل می دهند، به صحنه و عرصه برای دفاع از حق آمدند؛ علت به صحنه آمدن این گروه از مردم را در این می توان دانست که مبلغان، حوزویان و برخی از مداحان اهل بیت در منابر و روضه هایشان بصیرت بخشی کرده اند، لذا مشاهده می کنیم که در نهم دی ماه 88 علاوه بر حضور دیگر اقشار مردم نقش هیئات و مذهبی و برخی از مداحان پر رنگ تر از دیگر اقشار است.
اما حرف ما به آن گروه ها و افرادی که در برابر هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء(ع) سکوت کردند این است که ابتدا بهتر است بصیرت و عقاید خود را نسبت به ساحت مقدس ائمه معصومین بالا ببرید و اهل بصیرت شوید زیرا نه تنها ملت ایران بلکه تمامی شیعیان جهان شما را به خاطر سکوت و در خانه نشستن نخواهند بخشید؛ به عبارتی می توان گفت «کن دعا عاقبت بخیر شوی/نکند طلحه و زبیر شوی».
ما امروز از آقایان سخنرانان، منبری ها و مداحانی که با سکوت خود در برابر هتک حرمت ها و فحاشی ها به عقاید، نظام و انقلاب به مشتبه شدن حق و باطل برای مردم کمک کردند گله مندیم و آن ها باید بدانند که در قیامت برای این سکوت از جانب ذات مقدس الهی مورد بازخواست قرار می گیرند زیرا این افراد از کوچکترین کار برای حفظ دین و نظام خودداری کردند، لذا لازم است که آن ها علاوه بر توبه نمودن دست از سکوت بردارند و بر گناه خود بیش از این نیافزایند.
پی نوشت:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی یک سخنرانی در خصوص بصیرت و نقش خواص دارند که می توانید از اینـــــــــــجا دریافت کنید.
مداح اهل بیت حاج حسین سیب سرخی چندی پیش یک سخنرانی پیرامون دفاع از ولایت و رهبری داشته است که می توانید از اینــــــــــــجا در یافت کنید در این فایل این مداح اهل بیت بیان می کند «هر کس مقام معظم رهبری را ناراحت کند ناراحتش می کنیم و با ما طرف است و امتحانش مجانی است».
سخنان حاج سعید حدادیان پیرامون فتنه 88 و برخی از اتفاقات پیرامون آن را می توانید از اینــــــــجا دریافت کنید.
پوستر حماسه نهم دی را می توانید از اینـــــــجا دریافت کنید (حجم ده مگ می باشد).
شعرخوانی مقام معظم رهبری را می توانید از اینــــــــــــــــــــجا دریافت کنید.