سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ای آن که خاک از نظر کیمیا شده/افلاک محو غربت و درد ای شما شده/کاش آن زمان بمیرم اگر این خبر دهند /قلاده ات از دست امیرت جداشده/من مست تو ام باده ومی در نکشم /منت زنگار ویار دیگرنکشم
***
حسین ز من نپرس که عمری چکارمیکردم/گناه به محضر پروردگار میکردم/بیا وآبرویم را بخر که بین همه/به دوستی شما افتخار میکردم/حلول ماه محرم غمِ نهانم را/به پیرهن مشکی ام آشکار میکردم/زکودکی چو نگاهم به آب می افتاد/سلامَت از جگرداغدار میکردم/اگرحرام نبود ای شهید ماه حرام/به یادتشنگی ات انتحار میکردم/در وادی عاشقی چو ره گم کردم/چشمان تو راقبله تجسم کردم/چون آب نبود وضویی سازم /با خاک در دوست تیمم کردم

 

 

آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 88
فروردین 89
شهریور 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90

برای اطلاع از آخرین خبرهای کمپین خروج از بلاگفا، دریافت دعوتنامه بیان، اطلاع از آخرین وبلاگ های منتقل شده به بلاگ، دریافت راهنمایی و آشنایی در رابطه با سرویس بلاگ، منتقل کردن محتوای وبلاگ قبلی خود از سرویس های وبلاگ دهی دیگر به بلاگ، به این صفحه مراجعه کنید:

کمپین خروج از بلاگفا

192005 :کل بازدید
11 :بازدید امروز
10 :بازدید دیروز
 

 

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت / وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت / وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت / مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت / باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست / شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

نمی دانم چه بگویم و چه بنویسم، اما دلم می خواهد بنویسم از دل تنگی هایم، از شور وشوق های رسیدن محرم، این دل بدجور دلتنگ غم و ماتم حسین است/ آری اینک که چند روزی تا محرم مانده است، گویی چهارگوشه دلم کتیبه سیاه خورده است، آری گویا دلم محرم شده است، باید هم این گونه باشد زیرا ما همه بچه گیمون، همه نوجوانیمون و همه بزرگسالیمون رو در خونه حسین بودیم، آنچه که امشب از این دل داغدیده بیرون می آید آه و سوزی است که که حرارتش با میزان عشق و علاقه با حسین(ع) سنجیده می شود،

نمی دانم چه بگویم و چه بنویسم، از نعمتی که خدای متعال نصیبم گردیده است، بنویسم یا عشق و علاقه با دلبر دلبرای عالم بگویم، تنها چیزی که شاید بتوانم به او امیدوارم باشم نوکری حسین است که امیدوارم آن هم از سوی دلبر پذریفته باشد، اینک زمان آن رسیده است که با تمام وجود و از اعماق وجودم بگویم: حسین دوستتدارم

حرف دلی زیبا وجود دارد که می توانید از اینجا آن را دریافت نمایید.

باز دلم شور زد آخر به کجا می روی ای دل که چنین مست ورها می روی ای دل مگر امشب به تماشای خدا می روی ای دل نکند باز به آن وادی...مشغول همین فکر وخیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خداییست.چشم وا کردم وخود را وسط صحن وسرا ، عرش خدا، کرب وبلا ، مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم بال ملک دور و برم یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم به خدا رفت قرارم نه به توصیف چنین منظره ای واژه ندارم سپس آهسته نشستم،و نوشتم، فقط ای اشک امانم بده تا سجدهء شکری بگذارم.
التماس دعا


شش گوشه ::: یکشنبه 90/8/15::: ساعت 8:1 عصر